آسان بیاموز !

از صفر تا صد آفیس ، ویندوز ، فتوشاپ و بورس را با ما در کمترین زمان بیاموزید !

داستان کوتاه و آموزنده پاره آجر و مرد ثروتمند

 

 

داستان کوتاه و آموزنده پاره آجر و مرد ثروتمند

روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می‌گذشت. ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد.

مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند. پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده‌رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود، جلب کند.

پسرک گفت: اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می‌کند. هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده است و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم. برای اینکه شما را متوقف کنم، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم.

مرد متأثر شد و به فکر فرو رفت ... برادر پسرک را روی صندلی‌اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد ...

در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند!

منبع هونل

 

از این مطلب خوشت اومد ؟ با کلیک روی اینجا باز هم از این مطالب بخون !

منتظر نظرات سازنده شما هستیم !

ممنون از نگاه های قشنگتون !

اگه خوشتون اومده ما رو در هر کدام از شبکه های اجتماعی که مایلید دنبال کنید :

 

۰ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
نویسندگان
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان