روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی میگذشت. ناگهان
روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی میگذشت. ناگهان
یکی از مریدان عارف بزرگی، در بستر مرگ استاد از او پرسید:
مولای من استاد شما که بود؟
عارف: صدها استاد داشته ام.
مرید: کدام استاد تأثیر بیشتری بر شما گذاشته است؟
عارف اندیشید و گفت:
در واقع مهمترین امور را سه نفر به من آموختند.
اولین استادم یک دزد بود.
تا به حال شده که از مشکلات زندگی کلافه شده باشید و سر به آسمان گرفته و از مشکلات ناراحت شوید ؟
این داستان را حتما بخوانید ...
استاد گفت:….خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن.مکالمات بین کودکان به این صورت بود:
-الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی.
زن جوانی بستهای کلوچه و کتابی خرید و روی نیمکتی در قسمت ویژه فرودگاه نشست که استراحت و مطالعه کند تا نوبت پروازش برسد.
در طول تاریخ و اعصار انسان هایی متولد می شوند که تولدشان خیر و برکت برای اهل جهان دارد بعضی چون شمع می سوزند و از روشنایی آنان دیگران بهره مند می شوند.
شهدای ایران زمین همچون سرورشان اباعبدا... الحسین (ع) در کربلای ایران با هدیه کردن جان شیرینشان روشنی بخش جامعه شدند.
شهید احمد زینعلی در سال 1343 در شهرستان نکا در یک خانواده متدین دیده به جهان گشود